Tuesday, December 8, 2009

اون صندلی لهستانی ها

آقا یا آدم یک جایی نمیرود یا اگر هم رفت با تمام وجودش میرود دیگر نه؟حالا درست که من اصرار کردم,هی اصرار کردم,هی اصرار کردم,هی اصرار کردم و... ولی وقتی ببینم تو بیای بشینی رو اون صندلی لهستانی ها و فقط بخوری و تنها دغدغت این باشه که میز بغلی چی گفت و و چه سیگاری میکشه و ازین حرفا خب منم بدم میاد ازت دیگه اینقدر بدم میاد که اصلا پشیمون میشم از اومدن و میخوام هرچه زودتر برم.
اصلا میخواهم یک طرحی چیزی بدهم که در کافه ها دور هر میز یک آهنی پلاستیکی پرده ای چیزی بزنند که حواس آدم های نشسته دور این میز فقط به هم باشد

3 comments:

Anonymous said...

chetori pas bayad tamum mishod!
Amelie

Anonymous said...

man ama akharesho kheili doos daram:)
Amelie

Anonymous said...

جالب و قشنگ می نویسی.

Post a Comment